آیه 47 سوره مؤمنون
<<46 | آیه 47 سوره مؤمنون | 48>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
از این رو گفتند: چرا ما به دو بشر مثل خودمان ایمان آریم در صورتی که طایفه این دو مرد ما را اطاعت و بندگی میکنند؟
و گفتند: آیا به دو بشری که مانند خودمان هستند ایمان بیاوریم در حالی که قوم [و قبیله] آن دو بردگان ما هستند؟
پس گفتند: «آيا به دو بشر كه مثل خود ما هستند و طايفه آنها بندگان ما مىباشند ايمان بياوريم؟»
و گفتند: آيا به دو انسان كه همانند ما هستند و قومشان بندگان ما بودند، ايمان بياوريم؟
آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالی که قوم آنها بردگان ما هستند؟!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«وَ قَوْمُهُمَا»: حرف (واو) حالیّه است. «عَابِدُونَ»: پرستندگان. مراد بندگان و خدمتگذاران و کرنشکنندگان است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ «47»
پس (در پاسخ موسى و هارون) گفتند: آيا ما به دو انسان مانند خودمان ايمان آوريم در حالى كه قوم موسى و هارون بردهى ما بودند؟
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 104
فَكَذَّبُوهُما فَكانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ «48»
پس آن دو پيامبر را تكذيب كردند، و از هلاك شدگان گشتند.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ «49»
و همانا ما به موسى كتاب (تورات) داديم، شايد (مردم به واسطه آن) هدايت شوند.
پیام ها
1- موسى و هارون، از نژاد بنىاسرائيل بودند. «وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ» (با توجّه به اينكه بنىاسرائيل بردهى فرعونيان قرار گرفته بودند)
2- متكبّران به جاى مراعات منطق و معجزه، به جايگاه اجتماعى افراد نظر دارند. سُلْطانٍ مُبِينٍ ... قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ
3- نژادپرستى عامل استكبار است. «وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ» (فرعونيان نژاد خود را برتر از بنىاسرائيل مىپنداشتند)
4- منطق انبيا، معجزه و استدلال و منطق طاغوت، استضعاف و دربند كشيدن ملّت است. «قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ»
5- نتيجهى تكذيب حقّ، هلاكت است. «فَكَذَّبُوهُما فَكانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ (47)
«1». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 233، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 142
به عوض ايمان و تصديق، القاء شبهه نمودند:
فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا: پس گفتند آيا ايمان آوريم، يعنى ايمان نياريم و تصديق نكنيم مرد و آدمى را كه مانند ما هستند در صفتهاى بشريت. وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ: و حال آنكه قوم آن دو يعنى بنى اسرائيل ما را پرستندگان مىباشند، يعنى در فرمانبردارى ما مانند بندگانند: در بعضى تفاسير نقل شده كه بنى اسرائيل فرعون را مىپرستيدند و او بت مىپرستيد يا گوساله.
تبصره: مدار شبهه منكرين نبوت آنكه: قياس حال انبياء نمودند به احوال خود به سبب جهل به تفاصيل شئون حقيقت بشريت و تباين طبقات افراد انسانيت در مراتب كمال و مزيت به طورى كه بعضى از آنها به مرتبه اعلى عليين هستند داراى نفوس زكيه و مؤيد به قواى قدسيه بواسطه صفاى قلوب آنان و مكارم اخلاق ايشان، لا جرم برگزيده شدهاند از ميان خلق براى تبليغ پيام الهى و دعوت مردم به پرستش و ستايش ذات سبحانى جل جلاله.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ (45) إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ (46) فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ (47) فَكَذَّبُوهُما فَكانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ (48) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (49)
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةً وَ آوَيْناهُما إِلى رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِينٍ (50) يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (51) وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52)
ترجمه
- پس فرستاديم موسى و برادرش هارون را با نشانههاى خود و حجّتى روشن
بسوى فرعون و جماعتش پس گردنكشى كردند و بودند گروهى متكبّران
پس گفتند آيا ايمان آوريم براى دو آدمى مانند خودمان با آنكه قوم آنها مرما را پرستندگانند
پس تكذيب كردند آندو را پس گشتند از هلاك شدگان
و هر آينه بتحقيق داديم موسى را تورية باشد كه ايشان راه يابند
و گردانيديم پسر مريم و مادر او را آيتى و جاى داديم آندو را بمكانى رفيع صاحب آرامگاه و آب جارى
اى پيغمبران بخوريد از پاكيزهها و بكنيد كار شايسته همانا من بآنچه ميكنيد دانايم
و همانا اين ملّت شما است كه يك ملّت است و منم پروردگار شما پس بپرهيزيد از من.
تفسير
- خداوند متعال بعد از انبياء نامبرده و نام نبرده در آيات سابقه حضرت موسى و برادرش حضرت هارون را با آيات بيّنات و معجزات ظاهرات كه برهان واضح و دليل روشن بود بر رسالت آندو مانند عصا و يد بيضاء و ساير خوارق عادات كه در سوره اعراف و غيرها ذكر شد مبعوث فرمود بر فرعون و اعيان قومش پس تكبّر و سركشى كردند از قبول ايمان و اطاعت آندو چون مردمان متكبّر و گردن كشى بودند كه ميخواستند بزور بر مردم تفوّق پيدا كنند و گفتند بر سبيل انكار و استكبار كه آيا ايمان بياوريم بدو نفر آدمى كه مانند ما هستند در صفات بشريّت با آنكه آن دو و قومشان يعنى طائفه بنى اسرائيل تمامى مانند بندگان مطيع و فرمانبردار ما باشند يا غير آن دو از بنى اسرائيل بندگى ما را ميكنند يعنى ما را پرستش مينمودند و مينمايند چون گفتهاند فرعون بتپرست بود و مردم فرعون پرست پس تكذيب نمودند آن دو را و غرق شدند بتفصيلى كه گذشت در سور سابقه و خداوند بحضرت موسى كتاب تورية را مرحمت فرمود كه بنى اسرائيل باحكام و معارف حقّه آشنا و مهتدى شوند و قرار داد حضرت عيسى و مادرش حضرت مريم را براى ولادت يكى از ديگرى بدون شوهر نشانهئى از قدرت خود و معيّن كرد مأوى و منزل آن دو را در مكان مرتفعى كه داراى وسعت و صلاحيّت بود براى تمكّن و استقرار در آن و زراعت و فلاحت و بهرهبردارى از آن چون داراى آب جارى روى زمين كه سهل التّناول است بود و ظاهرا مراد اراضى شام و بيت المقدّس باشد ولى در بعضى از روايات معتبره ربوة بنجف اشرف و كوفه و
جلد 3 صفحه 642
قرار بمسجد آن و معين بفرات تفسير شده و اين انعام و توسعه از خداوند اختصاص بآن دو نداشت بلكه بتمام پيغمبران هر يك در زمان خود خطاب فرمود كه بخوريد از اشياء حلال پاكيزه خوب و بجا آوريد كار شايسته خوب را و بدانيد كه من بتمام اعمال شما عالمم و بر طبق آن بشما پاداش ميدهم و اين اباحه و توسعه اختصاص بانبياء سابق الذكر يا تمام پيغمبران ندارد بلكه براى تمام مردم است و از احكام ثابته در تمام اديان حقّه است چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه خدا طيّب است و قبول نميكند جز طيّبات را و او مؤمنين را امر فرموده بچيزى كه امر نموده بآن مرسلين را پس فرموده يا ايّها الرّسل كلوا من الطّيّبات و فرموده يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ و مؤيّد اين معنى است كه فرموده اين طريقه و ملّت و دين همه شما است كه يك طريقه و ملّت و دين است و بايد مردم متّفق بر آن باشند كه اصول آن توحيد و نبوّت و معاد و فروع آن ارتكاب محلّلات و اجتناب از محرّمات و تناول طيّبات و احتراز از خبائث است و شما همگى بندگان منيد و من پروردگار شمايم پس بايد از من بترسيد و ميان خودتان اختلاف كلمه ايجاد نكنيد و انّ بفتح و تخفيف و بدون آن نيز قرائت شده است و بعضى خطاب را متوجّه به پيغمبر ما و مخاطبه واحد را بلفظ جمع از دأب عرب دانستهاند و اين احتمال بجهاتى بعيد است و بعضى امّت را بمعناى جماعت گرفتهاند يعنى اين خلق جماعت شما است كه با پيشينيان متّحد در دين است و يك امّت و جماعت حساب ميشود و اين احتمال اگر چه لفظا قريب است ولى معنا ابعد از سابق است با آنكه استعمال امّت در دين ثابت در كلام الهى است كه فرموده إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ* و مراد دين است و قمّى ره نقل فرموده كه مراد بودن بر مذهب واحد است و شمهئى از بيان اين آيه و آيه بعد در اواخر سوره انبياء گذشت ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَقالُوا أَ نُؤمِنُ لِبَشَرَينِ مِثلِنا وَ قَومُهُما لَنا عابِدُونَ (47)
آيا ما ايمان آورديم از براي دو بشر مثل ما و حال آن که قوم و قبيله و طايفه اينکه دو از براي ما بنده و غلام هستند.
[فقالوا] فرعون و ملائه [أ نؤمن] استفهام تعجبي است يعني آيا همچه ممكن است که ما با اينکه بزرگي و عظمت و سلطنت و دولت که داريم به اندازهاي که حضرت موسي عرض كرد در پيشگاه پروردگار [وَ قالَ مُوسي رَبَّنا إِنَّكَ آتَيتَ فِرعَونَ
جلد 13 - صفحه 406
وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَموالًا فِي الحَياةِ الدُّنيا] يونس آيه 88 [لِبَشَرَينِ مِثلِنا] اينکه موسي و هارون دو فرد از بشر هستند مثل ساير افراد بالاخص با يك لباس بسيار ساده چه نحو ميشود که ما به اينکه دو ايمان بياوريم فرعون که منكر وجود حق است و خدايي قبول ندارد چه رسد بيك فردي که بگويد: من رسول خدا هستم حتي امم سابقه که معترف به خداوندي خدا و به ملائكه او بودند باور نميكردند که بشر رسول از جانب او باشد اگر خدا اراده داشت رسول بفرستد چرا از ملائكه نفرستاد که در جواب انبياء ميگفتند:
[وَ قَومُهُما لَنا عابِدُونَ] اينکه دو نفر را ما ميشناسيم که از بني اسرائيل هستند و اينها در نظر ما پستترين افراد بشر هستند و نسبت به ما مقام عبوديت و بندگي دارند قبطيها به نظر حقارت به بني اسرائيل نگاه ميكردند و آنها را ذليل و زير دست و تحت فشار خود قرار ميدادند حتي به فرعون گفتند:
[وَ قالَ المَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ أَ تَذَرُ مُوسي وَ قَومَهُ لِيُفسِدُوا فِي الأَرضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبناءَهُم وَ نَستَحيِي نِساءَهُم وَ إِنّا فَوقَهُم، قاهِرُونَ] اعراف آيه 124 و آن قدر بآنها اذيت و ظلم كردند که آنها نزد موسي شكايت كردند [قالُوا أُوذِينا مِن قَبلِ أَن تَأتِيَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا] اعراف آيه 126.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- یکی از نشانههای روشن برتری جویی آنها این بود که «گفتند: آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم در حالی که قوم آنها (بنی اسرائیل)
ج3، ص254
بندگان و بردگان ما هستند»؟! (فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم